ریخت شناسی ء ( مورفولوژی ) شهرنشنی در ایران

پاتوقی برای دانشجویان شهرسازی

با سلام به جمع ما خوش آمدید این تارنما بهانه ای برای جمع بودن ماست لحظه های خوب و مفیدی را سپری کنید مدیریت وبگاه سیمای شهر
:: پروفایل مدیر وبلاگ
جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
 

 

           در رژیم سابق همانند بسیاری از رژیم های خودکامه  مشابه ، به پژوهند گانی که میتوانستند با کار مداوم  ،  به تدوین نظریات وفراهم اوردن توشه نظریء  مورد بحث بپردازند  ،  نه تنها هیچگاه فرصت وامکانات لازم داده نمیشد .  بلکه در اکثر موارد با ایجاد مشکلات  ، مانع شکل گیری وتولید چنین ادبیاتی میشدند . چون بهر حال اینگونه مطالعات  با محتوای  غا لبا" انتقادی- سیاسی  شان ،  از یکطرف برملا کننده عدم کارائی دستکاه اجرائی و ناتوانی ان  بوده  واز طرف دیگر  بی عدالتی  و وابستگیهای  حاکمیت   را بیش ازپیش افشا مینمودند   .   یکی از عللی ،  که تکنوکراسی وارداتی  از طریق مشاوران مختلف   نظیر  : گروه مشاوران  هاروارد 1 ،   ستیران 2 ،   و امثالهم ،  پیش از انقلاب ، فرصت جولان یافته بودند ،  تا اندازه زیادی ناشی ازهمین وضعیت تحمیلی بود  .  بعد ازانقلاب هم با اینکه در بسیاری جهات زمینه برای اینگونه تجدید نظرها مبتنی بر منافع جمعی فراهم شده بود  .  چون با امکانات کافی وبیش از همه اراده سیاسی  لازم (حال بهر دلیل ) انچنان که باید همراه نبود ، ( ودر واقع به جای پرداختن به چه باید کردها  ، ره افسانه زده وجدالهای   حیدر نعمتی را دامن زدند ) رفته  رفته ، همان روال پیش ازانقلاب  در این امور برقرار شد .  امروزه  توان کارشناسی جامعه ،  در مقولات  مربوط به بحث  حاضر، بدون پشتوانه نظری وتحقیقاتی غنی ومورد استناد ، بازهم  گرایش به سوق دادن روند تصمیم گیری ها ، به سمت الگوهای کلیشه ای  دارد .   همان گونه که  در رژیم سابق دست بدامان مشاوران غربی خاصه امریکائی ، بودند هم اکنون  هم فرضا" دررابطه با مسائل تهران جشم به هدایت  دیگران دارند!؟ (همکاری تهران وپاریس در تهیه طرح جامع  تهران!؟ )

      در این مورد ودر رابطه با اثبات ادعای فوق، نمونه های بسیاری را میتوان مطرح نمود . بعنوان مثا ل کافی است  فرضا" طرح جامع جدید تهران را با طرح جامع قبلی ( که انهم ، پس بیست چند سال تاخیر ،  در ان تجدید نظرشد )  ازنظراهداف عمده اش ، همچون تاکید بسیار در جلوگیری از گسترش  شهرتهران ؟! و  پیش بینیهای واقعا" نه چندان قابل اطمینانش اش ، ودقیقا" به سبک وروال پیش بینی های کذائی طرح جامع قبلی ،   که بعنوان مثال برای تهران با انواع سناریوسازی های آماری سقف جمعیتی 5/4 ملیون نفری  تعیین کرده بود . و  بیش از همه «تقابل» کامل اش باروندهای در جریان ،  همچون روند روبه  تمرکز استقرارهای فضائی وگسترش حاشیه نشینی  ، مقایسه نموده ، تا صحت این ادعا بدون لزوم ارائه ادله بیشتر مشخص گردد . 

عوامل تعیین کننده در روند  ریخت شناسی  (مورفولوژی) شهرنشینی معاصر .

 

یکی از مقولات مهمی که در زمینه مطالعات شهری از اهمیت بسیاری برخوردار است  .  بویژه ، درشرایط کنونی  ، بررسی وخصلت یابی روند شکل گیری استقرار ها در قلمرو  ملی است . روندی که تحلیل  « مشخص » ان میتواند  ، بسیاری از ویژگیهای ساختاری را  تبیین نماید .

       بعنوان مثال ،   امروزه در جامعه ما روند استقرار های فضائیء شهرنشینی   « مشخصا " » در نتیجه کدام عوامل محرکه ای تحقق میابند ؟   این عوامل در زمان ( فرضا"در این شصت هفتاد سال گذشته) ومکان ( موقعیت های مختلف در قلمرو ملی)  دراثرچه عواملی  دچار تغییرات ساختاری شده اند  ؟

         پیش فرضهای روش شناسی ومبانی نظری .  

       همان گونه که در مباحث مختلف این سایت در رابطه با  مقولات شهری مطالبی  مطرح گردید  .  پیش  فرضها ومبانی نظری ء مشخصی  مورد توجه بود ه اند . از انجمله  : مقولات مربوطه را مقولاتی : نخست چند بعدی دانسته وسپس ابعا د مختلفه انرا  « مشخصا" » اقتصادی   ، اجتماعی- جمعیتی   ، سیاسی - نهادی   ، فیزیکی - فضائی  وبلاخره    ساختی - تاریخی ،   در نظر دارد  .

        بنا بر این درچنین ،  تحلیلی ،  هدف همواره کوشش  درشناسائیء « مشخص » تاثیر متقابل این ابعاد بر یکدیگر ، در مکان وزمان، خواهد بود .  بهمین ترتیب  ، علت یابی ها وتبیین علل هم  بصورت حاصل ومنتجه تاثیرات متقابل فوق  درنظر  میباشند .

       علاوه بر ان ،  پیش فرض مهم دیگری که در رابطه با خصلت یابی عمومی شرایط حاضر مورد توجه است  ، این  استکه  :   وضع موجود را  بهر نحوه ای تعبیر کنیم   ؛  انرا فرضا"  توسعه نیافته  ، وضعیت توام با ناهنجاری  و غیرو  بدانیم  .  قبل از هر چیز ،  تاثیروتعیین کنندگی  چهار گروه عوامل  مشخص زیر را ،  در نظر داشته ایم .  

         گروه اول : عواملی که برجای مانده  ومرده ریگ رژیم گذشته اند ،  بدین صورت که :  کلیه بحران ها ، مشکلات - البته  ،  فعلا انچه به بحث  حاضر مربوط  میگردد ، در رژم سابق اغاز شده وعمدتا " بعلت  « بقای  »  توسعه نیافتگی ها از یکسو  و افزون بر ان  « تداوم » ودنباله روی  ازسیاست گذاری های پیش از انقلاب  ، در عرصه های  موردبحث ازسوی دیگر ، مشکلات تشدید گردیده است .  از ان جمله برنامه ریزی  های مربوط به  « توسعه » بطور کلی وسایر برنامه ریزی های بخشی  ،  مانند برنامه ریزی شهری و مسکن وامثالهم ، که بهمان سبک وشیوه قبل از انقلاب با چند سالی وقفه وتاخیرتداوم یافتند .

 

        گروه دوم :   تاثیرات مستقیم وغیر مستقیم سیاست ها ونسخه های تحمیلی ء نو لیبراستی است که ، از اغاز ده هشتاد میلادی یعنی  کم و بیش با اغاز دوران پس از  انقلاب ایران تاکنون بویژه در کشورهائی که بتوسعه نیافته مشهورند ، تشدید شدند . در نتیجه ،  تاثیرات بسیار مخرب ، سلطه گرانه وویران کننده بر جای گذارده  وجهان را با معضلات کنونی مواجه گردانیده است .  هرچند ظاهرا" تحمیل این سیاست ها ، میباید مربوط به قبل از انقلاب دانست .  وپس از انقلاب با قطع وابستگی  سیاسی  ، زمینه ای برای امکان چنین تحمیل هائی از نظر سیاسی فراهم نبود .  اما مسئله اصلی رهائی و یاتعد یل اثرات سلطه اقتصادی است ، که بهر حال در مناسبات جهانی بر احوال اقتصادی جامعه ما نیز  اثار منفی ء وسیعی بر جای میگذارد . در واقع غرض از رهائی از سلطه ایست که  تا نیل به ان راه درازی در پیش است .

گروه سوم : به تاثیرات عواملی مربوط   میشود ، که عمدتا حاصل فرصت طلبی ها ی سیاسی و  ناهنجاریها ،  ناهماهنگی ها و خاصه برداشت های ضد ونقیض از وضع موجود است که بر روند تصمیم گیرها درسالها پس از انقلاب حاکم بود ه است .  فرضا :  در مواردی از سیاست گذاری های قبل از انقلاب بشدت انتقاد میشود و بعد همان سیاست ها ، به همان سبک وسیاق ، دوباره اعمال میگردند ؟!    شرایط حاضر  شبیه   به  توصیفی بود که در سا لهای گذشته  از زبان صاحب نظری در یک سمینار بین المللی ، که در همین زمینه ها سخن میگفت ، شنید م .  میگفت   :  ما  شرایطی را بوجود اورده ایم که  ،  گوئی :    میان ایده الیسم  و ندانم کاری همواره  در حال کسب تجربه ایم  ،    سخنران مذکور در پایان گفت : وای  بحال مردمی که باید هزینه این کسب تجربهء  تقریبا بی انتها ی مارا  تحمل کنند !! 

 

        گروه چهارم :   عوامل بسیار مهم وتاثیر گذاری هستند که ،  خاصه در کشور ما ، در شرایط کنونی،   در مقایسه با سالهای اولیه پس از انقلاب ، اهمیت بیشتری  یافته اند .   . این عوامل وتاثیرگذاری ها بیشر حاصل شیفتگی وباور بسیاری از دست اندر کاران وکارشناسان ما به الگوهای وارداتی  و امروزه متاسفانه  حتی ، همین نسخ تحمیلی نئو لیبرالی است .

 

         شهرنشینی متمرکز  ، ویژ گی عمدهء این مرحله از توسعه .

        همانگونه که در مباحث قبلی در این سایت مطرح گردید  وبا پوزش مجدد از تکرار بعضی مطالب  ؛  شهرنشینی در ایران   در این مرحله از توسعه - مرحله گذر از توسعه نیافتگی های ساختاری  -  با تمام ویژگیها یش  ، گرایش نسبتا" شدید ، به تمرکز در فضا  ، خاصه در قلمرو کلان شهر تهران وسایر قطب های اصلی را ، دارد . گرایش به تمرکزی که ، با توجه به پیش فرضهای مطرح شده ،  میباید انرا « ذاتی » این مرحله از توسعه دانست . هدف این نوشته در حد امکان وتوانائی ، پرداختن به جوانب کمی وکیفی وبعضا "  ویژگیهای جزئی تر این گرایش وشناسائی ء  عوامل تعیین کننده در روند مورد بحث میباشد . بنا برا ین ، با توجه به نکاتی که درپیش فرضهای تئوریک مطرح گردید ، دراغازسعی خواهد شد حتی الامکان  از طرح عناوین و مفاهیمی که معمولا مبنی نظری قابل استناد ی  نداشته و اغلب نتیجه گیری وقضاوت نهائی را پیشاپیش در خود مستتر دارند ، پرهیز شود .  فرضا" از طرح عناوینی همچون :   مهاجرت های    < بیرویه   > ،  < انفجار>  جمعیتی    ،   شهر نشینیء   بیش از<  حد > ،   وامثال ان  که  نتیجه گیریهائی همچون  :  بی رویه بودن ، انفجار  ویا بیش از حد بودن را ، قبل از  طرح مشخص وشناسائی علل شکل گیری پدیده ای مطرح مینمایند   ، دوری جست   .   تااینکه مرز میان تحلیل وقضاوت  ویا نخست شناسائی وتحلیل مسئله وسپس قضاوت ونتیجه گیری در باره ان  ، مخدوش نگردد .  انچه  ،  متاسفانه در جامعه  ما ، حداقل  در زمینه مورد مطا لعه در این بحث   ،  بسیار رایج  میباشد .

       هما نطور که میدانیم ، بسط وگسترش شهرنشینی معاصر درایران همچون سایر جوامع در حال توسعه ، در اغاز، حاصل افزایش گیاهی و جابجائی جمعیتی بود . این مهاجرتها ،  درشرایط عدم تحقق توسعه کافی   ( ویا توسعه جزئی ) بوقوع پیوستند . بهمین سبب  « الزاما"» و« ضرورتا" »  استقرارشان متمرکز بود . وهمه راهها به تهران ختم میشد .  بعلت عدم توسعه کافی  جابجائی هااز روی نا چاری وشرایط اضطراری ایکه مهاجرین باان مواجه بودند ،  تحقق میافت

اما نکته ایکه یاد اوری ان  ضروری است ، این استکه  : این پدیده  ، بصورتی که تحقق یافت  ، هم اکنون نیز با شدت کمتری  - مهاجرت از روستا به شهر - ادامه دارد  ؛  منحصر به کشور ما  نبوده  ، بلکه کم وبیش وباکمی اختلاف زمانی ، درسایر کشورهای در حال توسعه  ،  در واقع کشورهائی که سعی در گذر  از توسعه نیا فتگی را دارند وضع بهمین صورت است .  توجه به این واقعیت که پدیده مذکور،  کل جهان در حال توسعه را شامل میشود ، از این جهت اهمیت دارد که  ، مطالعات وبررسی های ما را،  با مبانی نظری ایکه با واقعیات روند های در جریان مطابقت بیشتری دارند  و حاصل  سالها تحقیق ومطالعه صاحب نظران  است ، پیوند  داده ،   امکان اموزش واستفاده از نتایج تجربیات  ،  کشورهائی که مشکلا تشان  شبیه به کشورما ست را  ، فراهم میسا زد .

             کافی است  این نکته را  در نظر داشته باشیم : اگر جابجائی جمعیتی در این چند دهه گذشته در کشور ما با  همه ء  مشکلات ومسائلی که همراه داشته وعمدتا در مراکز شهری بزرگ خاصه تهران متمرکزشده  ، در سایر کشورهای توسعه نیافته نیز وضع بهمین صورت بوده است .  اگر رشد جمعیت در کشور ما باستناد مرکز امار ایران  5/1 تا  6/1 در صد در سال است  .  مگر درسایر کشورهای در حال توسعه ، دراین مورد ، وضعیت   بگونه ای دیگریست  ؟  هم اکنون بعنوان مثال رشد جمعیت در برزیل 4/1 در صد ترکیه 5/1 درصد  پرو ، کلمبیا  و مکزیک 4/اتا6/1 درصد است . در سایرکشورها ی درحا ل توسعه هم وضع کم وبیش بهمین  صورت  است .  بنا براین ، انچه در همهء این جوامع مشترک است  .  در واقع یکی است .  «عدم توسعه کافی! »  که  انهم حاصل یک  روند  تاریخی است  .   نه فرضا   بی رویه بودن  مهاجرت !  ویا ضعف مدیریت !   وامثالهم   که غالبا" عنوان میشوند .    البته  اهمیت  کاستی های مذکور، درصورتی که بجای علت اصلی مطرح نگردند ،   بهر حال در جای خود محفوظ  خواهد بود .

           همانطور که میدانیم باافت درصد رشد گیاهی جمعیت  طبیعتا " از رشد شهر نشینی هم کاسته شد .   به بیانی دیگر شهر نشینی  خود بعنوان مانعی درراه رشد گیاهی  جمعیت عمل نموده وشتاب انرا گرفت . هر چند برخی  در این زمینه روی نتایج  برنامه های تنظیم خانواده تاکید میکنند  . اما با اینکه نمیتوان منکر چنین تاثیری شد  ،  ولی عامل « اصلی»  کاهش شتاب رشد جمعیت  در کلیه این جوامع ، همانا شهرنشینی  بوده است  !

          با افت رشد گیاهی جمعیت از جابجائی ویا مهاجرت روستا به شهر یا کاسته شده ویا در حال کاسته شدن است .  بهر ترتیب ، میتوان گفت : مهاجرت روستا به شهر بتدریج دیگر تعیین کننده  اصلی روند شهرنشینی کشور وپویائی ان نخواهد بود .  بنا براین ، ریخت شناسی ویا مورفولوژی شهرنشینی متمرکزی که با ان روبروهستیم ،  از این پس ، از پویائی درون بخش شهری  یعنی دقیقا" از  تحولات سیستم وشبکه شهرهای کشور ، تاثیر خواهد پذیرفت .

دربحث روابط شهر روستا  درهمین سایت ، هنگامیکه عوامل مهاجرت از روستا به شهر   مطرح شد  ، با استناد به نظریات ،  پاولو سینجر 3 ،  جابجائی از روستا به شهر، در    توسعه نیافتگی ، حاصل دوگروه عوامل بودند :   «عوامل رکودی » و «عوامل تغیر دهنده»  .      درمهاجرت روستا ئیان به شهر ، بویژه در جامعه ما ، نیروی جابجا کننده  مهاجرین بیش از اینکه  نیروی  جاذبه  شهر باشد ، دفع از روستا بود .  دفعی که  در اغاز بعلت رشد گیاهی جمعیت شکل  گرفته وسپس به سبب عدم تحول عمده ای در بخش روستائی ، بصورت وبا کیفیتی که میدانیم ، تداوم یافت  . بهمین  سبب امکان جذب  جابجا شد گان ، یا یگانه  شد نشان (انتگراسیو ن )   باجامعه شهری ، از اغاز شتاب گیری این روند ، بسیارمحدود بود . لذا ، از ابتدای شکل گیری روند  مذکور وبموازات ان حاشیه نشینی هم  شکل گرفت و جامعه شهری با قطبی  شدن ،  جدا نشینی  وچند پارگی خود مواجه شد .  یعنی از همان اغاز اگر مهاجر متقاضی کار در اثر وجود تقاضای مشخص ونسبتا " پایدار شهر جذب شهر میشد .   قطبی شدن وجدانشینی وچند پارگی وبلاخره حجم حاشیه نشینی بمیزان کنونی نبود  .  لذا درصورتی مهاجرت ها در شرایط فرضی فوق تحقق میافتند  . میتوانستیم ، نیروی محرکه مهاجرت روستا - شهر ی را ، عمدتا" ، جاذبه شهری بدانیم .

 

       بنا بر این ، در این جا بجا ئی ها عامل وعلت اصلی ، رکود روستا و در نتیجه نیروی دافعه ان بوده است .  امکانات  شهر اعم از اشتغال وسایر تسهیلات سکونتی  نقش فرعی  داشته است  .  در چنین  روندی بگونه ای روشن  تداوم توسعه نیافتگی ،  ودر واقع و به  تعبیر دیگر  عدم  تغییر مناسبات اجتمائی ، یا تحقق عدالت اجتماعی  بنفع اکثریت جامعه ،  بوضوح  مشهود است .

       درواقع در این مرحله انچه راشاهد یم  ، جابجائی جمعیت از بخش روستائی به بخش شهری است .  که  انهم عمدتا، در جامعه ما ، در اثر رکود روستا بوقوع   یپوست .  اکنون طبیعی استکه جهت علت یابی چنین روندی توجه مان معطوف به بخش روستائی باشد وعواملی که  رکود در بخش روستائی را موجب گردیدند ،   بعنوان نیروی محرکه و عامل این   مهاجرت ها وبلاخره مشکلات ومعضلاتی ، نظیرتمرکز ، بدانیم .     

اکنون ، نکته ء مهم این استکه  ، درعمل نیروی محرکه فوق چگونه شکل  گرفت  ؟  درمرحله ای که روند شهرنشنی بطور عمده در اثر جابجائی روستائی به شهرجریان  داشت ،  علت جابجائی  به سبب  رکود در روستا بود .  یعنی  از نظر  امکان کسب و  کار (حال هرچنداین کسب کار در حاشیه وبدون یگانگی با جامعه شهری مقدور گردد. )  روستا قادر به رقابت با شهر نبود . انهم با وجود اینکه شهربا فوق ذخیره نیروی کار مواجه  بوده ، توان ایجاد  تقا ضای کارش هم انگونه که پیش تر ذکر شد ،  در واقع انچنان که بعضا" مطرح میگردد  ، توان جاذبی نبود . بهمین سبب شهر قادر به انتگره کردن کامل  تازه واردین با  جامعه خود نمیگرد ید .  

با تداوم این روند  همراه با کاهش رشد گیاهی جمعیت ، چنانکه شاهدیم مهاجرت روستا - شهری  تدر یجا" روبکاهش نهاده ود رعوض جایجائیهای بین شهری ویا درون بخش شهری اغاز شده ورفته رفته بصورت تعیین کننده عمدهء استقرار فضائی، انهم فعلا متمرکز، درمیاید .           مهاجرت های بین شهری ویادرون   بخش شهری هم اکنون بدو صورت ،  « جذب به مرکز » و « گریز از مرکز »  در حال تحقق اند .   جذب بمرکز ان در بسیاری جهات  - ازجهت عواملی که موجب جابجائی میشوند -  شبیه و در واقع تداوم  همان مهاجرت های روستا - شهری است .   امروزه بدین ترتیب استکه جمعیت وامکانات از مراتب شهریء  کوچکتر به مراتب شهریء  بزرگتر وعمدتا " تهران جا بجا میشوند .  تاتیر این جابجائی ها هم بهمان صورت مهاجرت های روستائی است .  منتها ، امکان یگانه شدنشان  با جوامع کلان شهرها  ، احتمالا"کمی بیشتر از مهاجرین روستا ئی است .   در شرایط کنونی تاثیر عمده شان در  شهر نشینیء  در جریان ،  عمدتا"  افزایش حاشیه نشینی است .

    جابجائی ها ئی که دراثر گریز از مرکز انجام  میشوند ، در مرحله کنونی تاثیر مهمی در ریخت شناسی روند شهرنشینی متمرکز ما را دارند .  توجه ودقت در علل شکل گیری وبوجود امدن این جابجائی ها ، بویژه  در روند تصمیم گیری ها  حائز اهمیت زیادی است .  

    جابجائی هائیکه بصورت گریز از مرکز در جریان هستند ؛ بخش بسیار کوچک ویا جزئیشان  بصورت برگشت بسوی شهرهای کوچکتر وحتی روستاها است . اما بخش اصلی وحتی بعضا"قریب باتفاق این جابجائی ها در فاصله کم ویا درحریم تهران و یا کلان شهرهای دیگراست . این جا بجائی ها در برخی مواقع ،  تحت عناوینی همچون:  < مهاجرت معکوس> و < سرریز جمعیت> کلان شهر تعبیر شده اند ، که واقعا تعبیری نادرست و گمراه کننده است . جابجائی های این چنینی را نه تنها نمیتوان ، بصورت نقطه  عطف  ویا تحول جدیدی  بشمار اورد  .  بلکه دقیقا" حاکی از تشدید و تداوم علل ناشی ازتوسعه نیافتگی است .    تشدید قطبی شدن وجدانشینی جامعه شهری ، در نتیجه رانده شدن اقشاری که توان اقتصادی کمتری دارند ، به حاشیه شهرهای بزرگ ، است   .  یعنی اگر در اغاز جابجائی ها ناشی از رکود در روستا بود ، یا اینکه رکود در روستا بصورت نیروی دافعه عمل میکرد  .  اکنون نیروی دافعه ء  جدیدی در شهر شکل گرفته که حاصل ناتوانی شهر در فراهم اوردن شرایط  مطلوبتر ،  برای  گروههای کم در امداست  .  نتیجه  ان رانده شدن این گروهها به حاشیه شهر میباشد .     

بهمین دلیل ، هرچه شهرهای بزرگ دارای امکانات وتوان کمتری برای یگانگی جامعه خود با تازه واردین  باشند ، در صد حاشیه نشینیشان  هم  نسبت بکل جمعیت شهر شان بیشتر است .  بنا بر این ،  علت همه ء  مشکلاتی که در این زمینه قابل  طرح است . بدون هیچ شک وتردیدی  تاخیر در توسعه ودر نتیجه  ضعف در انتگراسیون مذکور است .  ضعفی که در اثر تقابل  سیاست گذاری های جاری با روند های در جریان ،  همچون روند شهرنشینی متمرکزکنونی   ، تا حد زیادی تشدید هم شده است .   

         اکنون در ادامه مقوله مورفولوژی شهرنشینیء  در جریان ، اگر به مراتب مختلف شهری توجه نمائیم . میبینیم : روند شهرنشینی کنونی کما فی سابق  ، گرایش به تمرکز دارد .  در تهران وسایر  کلان شهرهای اصلی رشد جمعیت شهر کند شده  است .   ولی رشد جمعیت حاشیه ویا نقاط شهری که در حریم شهر  قرار دارند ، بعضا" حتی بادر صد های دورقمی مواجه اند .    لازم بیاداوری استکه : این پدیده نیز همچون سایر ویژ گیهای  روند شهر نشینی متمرکز در غالب کشور های توسعه نیافته قابل مشاهده است  . در برخی از این کلان شهرها ، نظیر   بوگوتا  در کلمبیا ، رشد شهر حتی منفی شده در حالیکه رشد حول ان حدود %10 در سال است . بنا بر این میتوان گفت : درشرایط کنونی تعیین کننده اصلی مورفولوژی شهرنشینی ما ، روند شکل گیری استقرا رها ، حول ویا در منطقه کلان شهری، خاصه کلان شهر تهران است .  یا اینکه : تعیین کننده مهم در این وضعیت نیروی دافعه ایست که در کلان شهر شکل گرفته   ، در نتیجه ان  ،  حاشیه شهر در عمل میباید هم پذیرای مهاجرن نقاط دیگر باشد وهم جمعیت دفع شده از کلان شهر را  جذب نماید .

       انچه باجما ل مطرح  گردید ، در واقع صورت و

نظرات شما عزیزان:

shh
ساعت21:22---11 اسفند 1391
با سلام و خسته نباشید

مهندس نویسنده جدید معرفی نشده چرا؟؟؟؟؟

ممنون از مطلبتون ولی خیلی زیاد بود!!!!
پاسخ:ایشون یکی از دوستان هستند که از این به بد در حیطه پست های تخصصی فعالیت می کنند کارشناس ارشد شهرسازی و به عنوان مشاور راهنما فعالیت می کنند رنگ پاسخ به نظرات ایشون بنفش خواهد بود


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مقالات شهرسازی، ،
:: برچسب‌ها: ریخت شناسی, مورفولوژی, شهرنشنی در ایران,
 

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 237
بازدید کل : 47084
تعداد مطالب : 230
تعداد نظرات : 673
تعداد آنلاین : 1